مناجات الخائفین
نسخه خطی مناجات خمس عشر، به خط نسخ عبدالله یزدی، کتابت در شعبان ۱۱۰۲ قمری | |
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
نامهای دیگر | مناجات خداترسان |
موضوع | خوف و ترس از عذاب الهی، اظهار خوف و پشیمانی و امید به رحمت الهی |
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | امام سجاد(ع) |
منابع شیعی | بحار الانوار • مفاتیح الجنان |
تکنگاریها | سجادههای سلوک شرح مناجاتهای حضرت سجاد(ع) (محمد تقی مصباح) |
زمان | روز یکشنبه |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
مُناجاتُ الخائِفین یا مناجات خداترسان از مناجاتهای پانزدهگانه است که از امام سجاد(ع) نقل شده است. توجه به گناهان، خوف و ترس از عذاب الهی، اظهار خوف و پشیمانی و امید به رحمت الهی از موضوعات این مناجات است.
سند
مناجات الخائفین از امام سجاد(ع) نقل شده و در الصحیفة الثانیة السجادیة، بحارالانوار و مفاتیح الجنان آمده است. علامه مجلسی زمان قرائت این دعا را روز یکشنبه تعیین کرده است.
پیامها و مضمون
- شروع دعا به صورتی است که حس ترحم مخاطب و شنونده برانگیخته شود.
- بدین جهت که در خداوند تغییر حالات و انفعال راه ندارد، این گونه سخن گفتن، باعث دریافت فزونتر رحمت الهی میگردد.
- نشان دادن خود در کمال درماندگی و شرمندگی در درگاه خداوند.
- باقی بودن بین خوف و رجا و حالتی کسی که نمیداند که عاقبت او به خیر و سعادت میانجامد یا به شقاوت.
- امیدواری به رحمت و رأفت خداوند در کنار اقرار به گناهکاری.
- اهتمام در جهت بندگی با همه اعضا و جوارح.
- باز بودن درهای رحمت الهی به روی موحدان و جویندگان رحمت واسعه الهی.
- درخواست مشاهده جمال خداوند از خودش.
- اشتیاق داشتن به وصال خداوند.
- بیقراری از فراق حق تعالی و ابراز سوز و گداز درونی برای وصال.
متن و ترجمه دعا
مناجات الخائفین
مـتـن | ترجمه |
---|---|
إِلَهِي أَ تَرَاكَ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِكَ تُعَذِّبُنِي أَمْ بَعْدَ حُبِّي إِيَّاكَ تُبَعِّدُنِي أَمْ مَعَ رَجَائِي لِرَحْمَتِكَ وَ صَفْحِكَ تَحْرِمُنِي أَمْ مَعَ اسْتِجْارَتِي بِعَفْوِكَ تُسْلِمُنِي حَاشَا لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ تُخَيِّبَنِي لَيْتَ شِعْرِي أَ لِلشَّقَاءِ وَلَدَتْنِي أُمِّي أَمْ لِلْعَنَاءِ رَبَّتْنِي فَلَيْتَهْا لَمْ تَلِدْنِي وَ لَمْ تُرَبِّنِي وَ لَيْتَنِي عَلِمْتُ أَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ جَعَلْتَنِي وَ بِقُرْبِكَ وَ جِوَارِكَ خَصَصْتَنِي فَتَقَرَّ بِذَلِكَ عَيْنِي وَ تَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِي إِلَهِي هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوها خَرَّتْ سَاجِدَةً لِعَظَمَتِكَ أَوْ تُخْرِسُ أَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنَاءِ عَلَى مَجْدِكَ وَ جَلالَتِكَ أَوْ تَطْبَعُ عَلَى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلَى مَحَبَّتِكَ أَوْ تُصِمُّ أَسْمَاعا تَلَذَّذَتْ بِسَمَاعِ ذِكْرِكَ فِي إِرَادَتِكَ أَوْ تَغُلُّ أَكُفّا رَفَعَتْهَا الْآمَالُ إِلَيْكَ رَجَاءَ رَأْفَتِكَ أَوْ تُعَاقِبُ أَبْدَانا عَمِلَتْ بِطَاعَتِكَ حَتَّى نَحِلَتْ فِي مُجَاهَدَتِكَ أَوْ تُعَذِّبُ أَرْجُلا سَعَتْ فِي عِبَادَتِكَ إِلَهِي لا تُغْلِقْ عَلَى مُوَحِّدِيكَ أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ وَ لا تَحْجُبْ مُشْتَاقِيكَ عَنِ النَّظَرِ إِلَى جَمِيلِ رُؤْيَتِكَ إِلَهِي نَفْسٌ أَعْزَزْتَهَا بِتَوْحِيدِكَ كَيْفَ تُذِلُّهَا بِمَهَانَةِ هِجْرَانِكَ وَ ضَمِيرٌ انْعَقَدَ عَلَى مَوَدَّتِكَ كَيْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرَارَةِ نِيرَانِكَ إِلَهِي أَجِرْنِي مِنْ أَلِيمِ غَضَبِكَ وَ عَظِيمِ سَخَطِكَ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا جَبَّارُ يَا قَهَّارُ يَا غَفَّارُ يَا سَتَّارُ نَجِّنِي بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذَابِ النَّار وَ فَضِيحَةِ الْعَارِ إِذَا امْتَازَ الْأَخْيَارُ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ حَالَتِ الْأَحْوَالُ وَ هَالَتِ الْأَهْوَالُ وَ قَرُبَ الْمُحْسِنُونَ وَ بَعُدَ الْمُسِيئُونَ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ. |
خدایا آیا چنین مینمایی که پس از ایمانم به تو عذابم نمایی؟ یا پس از عشقم به تو از خود دورم سازی، یا با امید به رحمت و چشمپوشیات محرومم سازی، یا با پناه جویی ام به گذشتت رهایم نمایی، هرگز چنین نیست! از ذات بزرگوارت به دور است که محرومم کنی، ای کاش میدانستم که آیا مادرم مرا برای بدبختی به دنیا آورده، یا برای رنج کشیدن و زحمت پرورانده، اگر چنین است کاش مرا نزاده و نپرورانده بود، و ای کاش آگاه بودم که آیا مرا از اهل سعادت قرار داده و به قرب و جوارت اختصاص دادهای تا به این سبب چشمم روشن و جانم آرام گیرد؟ خدایا آیا چهرههایی که در برابر عظمتت سجدهکنان به خاک افتاده سیاه میکنی، یا زبانهایی را که برای بزرگی و شکوهت به ستایش گویا شده ناگویا مینمایی؟ یا بر دلهایی که به محبتت پیچیده شده مهر میزنی؟ یا گوشهایی را که از شنیدن ذکرت در راه رضایت لذّت برده ناشنوا میکنی؟ یا دستهایی را که آرزوها، به امید مهرورزیات به سویت بلند کرده را به زنجیر میبندی؟ یا بدنهایی را مجازات میکنی، که در طاعتت کوشیده تا جایی که در راه کوشش در بندگیات لاغر شده؟ یا پاهایی را که در راه عبادتت پوییده به عذاب دچار مینمایی؟ خدایا درهای رحمتت را بر یکتاپرستان مبند، و شیفتگانت را از نگاه به زیبایی دیدارت محروم مساز، خدایا جانی را که به توحیدت عزّت بخشیدی، چگونه به خواری هجرانت ذلیل میکنی، و باطنی که بر دوستیات پیمان بسته، چگونه به سوز آتشت میسوزانی؟ خدایا از دردناکی خشمت و بزرگی ناخشنودیت پناهم ده، ای پرمهر، ای منتّگذار، ای مهربان، ای بخشاینده، ای جبّار، ای چیره، ای آمرزنده، ای پردهپوش، به مهرت مرا از شکنجه آتش و رسوایی ننگ رهایی بخش، آنگاه که نیکان از بدان جدا شوند، و حالتهای دگرگون گردد و هراسندهها بهراسند، و نیکوکاران به خوشبختی نزدیک شوند، و بدکاران از آن دور گردند، و به هرکسی برابر آنچه انجام داده جزای برازنده داده شود و هرگز به آنان ستم نشود.
|
پانویس
منابع
- مصباح، محمد تقی، سجادههای سلوک شرح مناجاتهای حضرت سجاد (ع)، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ۱۳۹۰ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، نشر مشعر، قم، ۱۳۸۷ش.